سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دنبال عدالت
 
نوشته شده در تاریخ شنبه 89 اردیبهشت 4 توسط علی صداقت | نظر
 
 
 
حکایتی تکان دهنده از عدالت علی(ع)

زنی به نام «سوده همدانی» از شیعیان امام بود، در جنگ صفین برای تشجیع(ترغیب شجاعتشان) سربازان و فرزندان دلاورش، اشعار حماسی می‌خواند، که سخت بر معاویه گران آمد و نام او را ثبت کرد.
روزگار گذشت و امام علی علیه‌السلام به شهادت رسید، و فرماندار معاویه بسر بن ارطاة، بر شهر همدان مسلط گشت، و هر چه می‌خواست انجام می‌‌داد، و کسی جرئت اعتراض یا مخالفت را نداشت سرانجام سوده، سوار بر شتر به دربار معاویه در شام رفت، و از قتل و غارت و فساد فرماندار به معاویه شکایت کرد.
معاویه او را شناخت و سرزنش کرد، و گفت:
یاد داری که در جنگ صفّین چه می‌کردی؟ حال دستور می‌دهم تو را سوار بر شتری برهنه تحویل فرماندارم بدهند تا هر گونه دوست دارد، با تو رفتار کند؟...

سوده، در حالی که اشک می‌ریخت این اشعار را خواند:
صلّی الاله علی جسم تضمّنه قبر فاصبح فیه العدل مدفوناً
قد حالف الحق لا یبغی بد بدلا فصار بالحق و الایمان مقروناً
«خدایا درود بر پیکر پاکی فرست که چون دفن شد عدالت هم دفن شد،
و خدا سوگند خورده که همتایی برای او نیاورد، و تنها او با حق و ایمان همراه بود»
معاویه با شگفتی پرسید:
چه کسی را می‌گویی؟ و این اشعار را پیرامون چه شخصی خواندی؟
سوده گفت:
حضرت علی علیه‌السلام را می‌گویم که چون رفت، عدالت هم رفت.
معاویه! فرماندار امام علی علیه‌السلام در همدان چند کیلو گندم از من اضافه گرفت، به کوفه رفتم وقتی رسیدم که امیرالمومنین علی علیه‌السلام برای نماز مغرب بپا خاسته بود تا مرا دید نشست و فرمود: حاجتی داری؟
ماجرا را شرح دادم، و گفتم
چند کیلو گندم مهم نیست، می‌ترسم فرماندار تو به سوی تجاوز و رشوه‌خواری پیش رفته و آبروی حکومت اسلامی خدشه‌دار شود.
امام علی علیه‌السلام با شنیدن سخنان من گریست و گفت:
خدایا تو گواهی که من آنها را برای ستم به مردم دعوت نکردم.
سپس قطعه پوستی گرفت و بر روی آن نوشت:
بسم‌الله الرحمن الرحیم، قد جائتکم بینةٌ مِن ربّکم فَاوفوا الکیلَ و المیزان، و لا تَبخَسوا النّاسَ اَشیائهُم، و لا تُفسدوا فی الارض بعد اصلاحها، (1) ذالکم خیرٌ لکُم مَن یَقبِضُهُ. والسّلام؛‌ دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است؛ بنابراین، حق پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیزی نکاهید! و در روی زمین، بعد از آن که (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید!
سپس دستور داد که:
کارهای فرمانداری خود را بررسی و جمع‌آوری کن، تو را عزل کردم و به زودی فرماندار جدید خواهد آمد، و همه چیز را از تو تحویل خواهد گرفت.
نامه را به من داد، نه آن را بست، و نه لاک و مُهر کرد، بلافاصله پس از بازگشت من به «شهر همدان» فرماندار عزل و دیگری به جای او آمد.
معاویه، آن روز شکایت من از چند کیلو گندم اضافی بود، اما امروز به تو شکایت کردم که فرماندار تو «بسر بن ازطاة» شراب می‌خورد، تجاوز می‌کند، مال مردم را به یغما می‌برد،‌ خون بی‌گناهان را می‌ریزد؛ و تو به جای اجرای عدالت و عزل فرماندار فسادگر، مرا تهدید به مرگ می‌کنی؟ و ادعا داری که خلیفه مسلمین می‌باشی؟




...

نوشته شده در تاریخ شنبه 89 اردیبهشت 4 توسط علی صداقت | نظر

شهید شاهرخ ضرغام

مطلب جدیدم درباره شهید شاهرخ ضرغام که خیلی گمنام و مظلوم واقع شده وخیلی ها تا حالا اسمش رو هم نشنیده یا کمتر شنیده اند:

برای سرش 11 هزار دینار عراقی تعیین کرده بودند و 17 آذر 59 که به شهادت رسید پیکر بی سرش را در تلویزیون عراق نشان دادند و اعلام کردند یکی از جلادان خمینی را کشته ایم.

 

کی فکرش را می کرد این شاهرخ قلدر با آمدن امام خمینی (ره) 180 درجه تغییر کند؟ همان آدم ساده و بی ریایی که روی سینه اش "خمینی فدایت شوم" را خالکوبی کرده بود. می گفتند: «وقتی راه می رفت زمین زیر پایش تکان می خورد. شیر بیشه جنوب بود و وقتی می غرید بهمن شیر و نخلستان های ذوالفقاریه، رستم را به یاد می آورد و آرام سر به آرامش می گذاشت، زیرا این شاهرخ زور قوتش را از نفس عشق مولایش علی (ع) به بیکرانه بیکران این دیار به یادگار برده بود.»

 

 

عکس شهید ضرغام در راهپیمایی های مردمی قبل از انقلاب

 

آقای شاهرخ ضرغام بسیار باهوش بود و عقبه ی فکری دشمن و اندیشه ی باطل و تصورات غلط و برداشتهای نادرست صدام بعثی و معاویه صفتی او را خیلی خوب شناخته بود. او همواره از این منظر نگاه می کرد که ارتش بعثی صدام از چه فکری نشأت گرفته و با چه اندیشه ای به جنگ با ایرانیان مسلمان آمده است.

 

شهید ضرغام اعتقاد داشت: به برکت وجود امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، خیلی از اشخاص به گونه ای "حرّ زمانه" شدند. او بارها می گفت: «اگر افکار انسان اصلاح شود، اگر اندیشه ها اصلاح شود، رفتار انسانها هم اصلاح خواهد شد».

 

الحق و الانصاف شهید شاهرخ ضرغام بسیار شجاع و از جمله رزمندگان با تعهد و دلیر بود.

چند سال پیش از شبکه ی اول سیمای جمهوری اسلامی با موضوع "حصر آبادان" مصاحبه ای از او پخش شده بود که او در خط مقدم یکی از جبهه های آبادان از روی ایمان و صدق و صفا تمام گفته های خود را بیان می نمود و پیروزی نهایی برای ایران اسلامی و شهادت را برای خود آرزو می نمود. سرانجام نیز شهادت نصیب او گردید و پیکر پاک و مطهرش در منطقه ی جنگی آبادان جاوید الاثر ماند، الی یوم القیامة.

 

 

شهید ضرغام اعتقاد داشت: به برکت وجود امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، خیلی از اشخاص به گونه ای "حرّ زمانه" شدند

((شادی روح شهید شاهرخ ضرغام صلوات))

 

دنیا رو با همه خوب و بدش

با همه زندونی های ابدش

پشت سر گذاشتن و رها شدن

رفتن و سری توی سرا شدن

واسشون تو بند دنیا جا نبود

دنیا که جای پرنده ها نبود

پشت سر گذشته های بی هدف

پیش رو لشکر آرزو به صف

تو بهشت آرزو گم نشدن

آدم حسرت گندم نشدن

وقتی موندن تو غبار زندگی

پر کشیدن از حصار زندگی

زنده موندن واسشون بهونه بود

زندگی بازی بچه گونه بود

یه صدا می خوندشون سمت خدا

با سکوتشون رسیدن به خدا

 




...

نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 فروردین 16 توسط علی صداقت | نظر

بعضی‌ها شعرشان سپید است، دلشان سیاه،
بعضی‌ها شعرشان کهنه است، فکرشان نو،
بعضی‌ها شعرشان نو است، فکرشان کهنه،
بعضی‌ها یک عمر زندگی می‌کنند برای رسیدن به زندگی،
بعضی‌ها زمین‌ها را از خدا مجانی می‌گیرند و به بندگان خدا گران می‌فروشند.
***
بعضی‌ها حمال کتابند،
بعضی‌ها بقال کتابند،
بعضی‌ها انباردارکتابند،
بعضی‌ها کلکسیونر کتابند
***
بعضی‌ها قیمتشان به لباسشان است، بعضی به کیفشان و بعضی به کارشان،
بعضی‌ها اصلا‏ قیمتی ندارند،
بعضی‌ها به درد آلبوم می‌خورند،
بعضی‌ها را باید قاب گرفت،
بعضی‌ها را باید بایگانی کرد،
بعضی‌ها را باید به آب انداخت،
***
بعضی‌ها هزار لایه دارند
بعضی‌ها ارزششان به حساب بانکی‌شان است،
بعضی‌ها همرنگ جماعت می‌شوند ولی همفکر جماعت نه،
بعضی‌ها را همیشه در بانک‌ها می‌بینی یا در بنگاه‌ها.
بعضی‌ها ار حسرت پول همیشه مریضند،
بعضی‌ها برای حفظ پول همیشه بی‌خوابند،
بعضی‌ها برای دیدن پول همیشه می‌خوابند،
بعضی‌ها برای پول همه کاره می‌شوند.
***
بعضی‌ها نان نامشان را می‌خورند،
بعضی‌ها نان جوانیشان را می خورند،
بعضی‌ها نان موی سفیدشان را می خورند،
بعضی‌ها نان پدرانشان را میخورند،
بعضی‌ها نان خشک و خالی میخورند،
بعضی‌ها اصلا نان نمیخورند،
***
بعضی‌ها با گلها صحبت می‌کنند،
بعضی‌ها با ستاره‌ها رابطه دارند.
بعضی ها صدای آب را ترجمه می‌کنند.
بعضی ها صدای ملائک را می‌شنوند.
بعضی ها صدای دل خود را هم نمی‌شنوند.
***
بعضی ها حتی زحمت فکرکردن را به خود نمی‌دهند.
بعضی ها در تلاشند که بی‌تفاوت باشند.
بعضی ها فکر می‌کنند چون صدایشان از بقیه بلندتر است، حق با آنهاست.
بعضی ها فکر میکنند وقتی بلندتر حرف بزنند، حق با آنهاست.
بعضی ها برای سیگار کشیدنشان همه جا را ملک خصوصی خود می‌دانند.
بعضی ها فکر میکنند پول مغز می‌آورد و بی پولی بی مغزی.
بعضی ها برای رسیدن به زندگی راحت، عمری زجر می‌کشند.
بعضی ها ابتذال را با روشنفکری اشتباه می‌گیرند.
بعضی از شاعران برای ماندگار شدن چه زجرها که نمی‌کشند.
بعضی ها یک درجه تند زندگی می‌کنند، بعضی‌ها یک درجه کند.
هیچکس بی‌درجه نیست.
***
بعضی ها حتی در تابستان هم سرما می‌خورند.
بعضی ها در تمام زندگی‌شان نقش بازی می‌کنند.
بعضی از آدمها فاصله پیوندشان مانند پل است، بعضی مانند طناب و بعضی مانند نخ.
بعضی ها دنیایشان به اندازه یک محله است، بعضی به اندازه یک شهر،
بعضی به اندازه کرة زمین و بعضی به وسعت کل هستی.
بعضی ها به پز میگویند پرستیژ
بعضی ها خیلی جورهای مختلف هستند.




...

نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89 فروردین 15 توسط علی صداقت | نظر

توصیه هایی برای یک زندگی خوشبخت

 

خانواده ، نهادی مقدس است که هسته اولیه آن از پیوند ازدواج زن و مرد، شکل می گیرد. این دو موجود هر کدام با سرشت و ویژگی های منحصر به فردشان، طرحی نو در می اندازند تا در کنار یکدیگر، مسیر حیات خویش را به گونه ای مشترک و با حال و هوایی متفاوت از زمان مجرد طی نمایند.

 

1- از بزرگ نمایی تلاش های خود پرهیز کنید، چون همسر شما هم تلاش های فراوانی برای زندگی مشترک دارد.

2- موفقیت فرزندان شما و ایجاد فضایی مطلوب برای زندگی جمعی، به تلاش های متقابل زوجین بستگی دارد.

3- در حضور فرزندان از کلمات و عباراتی که بار محبت آمیز و موفقیت آمیز دارند استفاده کنید، مانند: خواهش می کنم – خسته نباشید- عزیزم- بسیار خوب- آفرین- دست شما درد نکند- موفق باشی- جانم و ...

4- قدرت والدین در خانه نباید تضعیف شود و به ویژه اقتدار پدر باید بر سر خانواده باشد تا سنگ بر روی سنگ بند شود ( با ملاحظه اعتدال و انصاف).

5- رفتار زوجین با هم ، الگوی رفتاری فرزندان با والدین است، پس فرزندانی با هویت و شخصیت مطلوب پرورش دهید.

6- فرزندان هنگامی که بزرگ و مستقل شوند، رفتار پدر و مادر را نقد می کنند؛ پس مراقب باشید.

7- بار زندگی را به تنهایی نمی توان به دوش کشید پس لجاجت و سرسختی نکنید.

8- در امر ادامه تحصیل و توسعه فکری و معنوی همسر خود بکوشید.

9- تحقیر کردن همسر در میان فرزندان به نفع نظام خانواده نیست.

10- خرافات و حرف این و آن را از محیط خانه دور کنید.

11- خواسته ها، تمایلات و نیازهای همسرتان را کشف کنید.

12- منطق، تنها تیغی است که هیچ گاه کـُند نمی شود، بیایید همواره منطقی باشیم.

13- همان قدر که شما دوستانی برای گفتگو و رفت و آمد دارید، همسرتان هم دارد: پس سعی کنید در این زمینه تعادل و تفاهم برقرار باشد.

14- ساختار جسمی و روحی زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارد. شناخت این تفاوت ها، کنار آمدن با زندگی را برای ما راحت می سازد.

15- مسائل و مشکلات خانه را طوری به همسرتان بازگو کنید که منجر به نتیجه ای تلخ نشود.

16- کارهای منزل را تا قبل از آنکه همسرتان به خانه بیابد انجام دهید تا زمان بیشتری را در کنار او باشید.

17- خانه برای مرد باید محل آرامش و محبت و عشق باشد، این خانه را هر روز برای او بسازید.

18- خودتان شوخی شوخی برای همسرتان، دردسر درست نکنید.

19- در بیرون رفتن از خانه، مسافرت ها، تفریحات و... مراقب نگاه های آلوده باشید.

20- در حد ضرورت، با غریبه ها ارتباط کلامی داشته باشید ، نه بیشتر.

21- زندگی خوب داشتن را می توان از کسانی یاد گرفت که زندگی شان تباه شده است.

22- زوجین باید خاصیت "هم پوشانی" داشته باشند، یعنی یکدیگر را کامل کنند.

23- از نوشتن فیلمنامه (سناریو) در ذهنتان، برای مقابله با همسرتان پرهیز کنید.

24- پر کردن ذهن از مسائل، حرف ها، عقده ها و کمبودها، دردی را دوا نمی کند. ذهن خود را زلال و بی کینه کنید.

25- تحکیم مبانی اعتقادی و پایبندی به اصول اخلاقی و مذهبی، کار اول شماست.

26- اجازه تعرض و بی حرمتی به افراد خانواده خود را ندهید. حریم خانواده باید ایمن ترین جا برای شما باشد.

27- ممکن است همسر شما گاهی رفتارهای عجیب و غریب از خود بروز دهد، سعی کنید با آن منطقی برخورد نمایید.

28- آراستگی و آرایش ظاهری نقش مهمی در دلبستگی زوجین به یکدیگر دارد.

29- موقع بروز اختلاف و ناراحتی، ببینید اصلاً بر سر چه با هم اختلاف دارید چون اغلب ناراحتی ها بر سر مسائل هیچ و پوچ و بیخودی است.

30- از همسرتان بخواهید پنج ایراد و اشکال اساسی شما را بنویسد و سپس با یکدیگر آنها را تجزیه و تحلیل و رفع اشکال نمایید.

31- فرزندان بعد از پیوند شما به وجود آمده اند پس آنها را مقدم بر خوشبختی خود ندانید.

32- هیچ وقت زندگی را در بن بست نبینید. همیشه یک راه خوب برای رهایی وجود دارد.

33- شیرینی زندگی به فراز و نشیب ها و داشتن و نداشتن های آن است. پس کام خود را همواره با تکیه بر موفقیت ها شیرین نگاه دارید.

34- هنگامی که با هم دعوا می کنید و از دست یکدیگر ناراحت می شوید و قهر و ناز می کنید، والدین یکدیگر را دعوت کنند و دور هم جمع شوید تا بهانه ای شود برای این که با هم آشتی کنید.

35- به مناسبت ها و بهانه های مختلف، مانند سالروز تولد، ازدواج، عقد، بچه دار شدن و ... به یکدیگر هدیه ای بدهید و فضای خانواده را تحول ببخشید.

36- در فعالیت ها و صحنه های اجتماعی یاری رسان همسر خود باشید.

37- زوجین در ماه های اول زندگی باید مراقب روحیات و ویژگی های فردی یکدیگر باشند تا به هم عادت کنند و سازگاری و تطبیق پیدا کنند. شاید ماه های اولیه زندگی، شکنندگی زیادی داشته باشد پس مراعات همدیگر را بنمایید و مواظب هم باشید.

38- در همه حال رضای خدا را در نظر داشته و خدا ترس باشید چون در این صورت هر حرفی را نخواهید زد، به هر جایی نخواهید رفت، هر فکری نخواهید کرد و هر تصمیمی نخواهید گرفت.

39 – برای آسایش در زندگی از هزینه های غیر ضروری چشم بپوشید در ابتدای جوانی از آنچه به دست می آورید ، درصدی را برای دوران کهولت ، همسر و فرزندان تان پس انداز نمایید.

40 – حقیقت را بپذیری و همیشه حقیقت گو باشید . جامعه ای خوشبخت است که انسان هایی درستکار و حقیقت گو و با منطق داشته باشد.




...

نوشته شده در تاریخ شنبه 89 فروردین 14 توسط علی صداقت | نظر

رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری: مارکوپولو جاسوس بود! (جراید)

بر اساس تحقیقات انجام گرفته و اطلاعات واصله، چند تن دیگر از جاسوسان و متخلفان و مظنونان به شرح زیر معرفی می شوند:

1-هاچ زنبور عسل: نامبرده یکی از زنبورهای بی هنر و بی سواد بوده است که فرمول تهیه عسل طبیعی را بلد نبوده، وی پس از مدتی به دروغ و با استفاده از رسانه های زنجیره ای خبر جعلی گم شدنش را منتشر می کند، سپس به بهانه ی واهی پیدا کردن مادرش به کندوهای همسایه ها سر زده تا بتواند فضولی کند و راز ساختن عسل را از آنها کِش رفته و بدون رعایت حق کپی رایت(!) از این فرمول سوء استفاده کند!

2-پرین: وی یک دختر فراری بوده است و بدون آنکه گواهینامه ی الاغ سواری داشته باشد اقدام به سوار شدن بر پشت الاغی به نام «پاریکال» می کرده است، پرین به دروغ مدعی شده بود به دنبال پدربزرگش است به شهرهای زیادی سفر کرده و اطلاعاتی را جمع آوری نموده است؛ قابل به ذکر است که پدربزرگ پرین یکی از کارخانه داران و مفسدان اقتصادی شهرشان محسوب می شود و مادرش عکاس بوده که دلایل و علل و انگیزه ی گرفتن عکس توسط مادر پرین در دست بررسی است!

3-پدر پسر شجاع: از ایشان اطلاعات چندانی در دست نیست، وی کلا آدم مشکوکی است، نامبرده در هیچ کدام از قسمت های کارتون نام حقیقی اش را بیان نکرده و همواره این سئوال مهم وجود دارد که نام ایشان قبل از تولد پسرش چه بوده است؟! در همین رابطه تا به این لحظه شونصد نامه برای ایشان ارسال شده است که متاسفانه ایشان هنوز نام حقیقی شان را بازگو ننموده و افکار عمومی را متنور نکرده اند!

4-میگ میگ: وی در یک جایی که نمی دانیم کجاست آموزش دو میدانی دیده است تا بتواند در مواقعی که احساس خطر می کند با سرعت زیاد فرار کند، نامبرده همدستی "گرگ" دارد که به کمک وی دست به اقدامات تروریستی می زنند، البته آنها در فیلم هایی که خودشان از این صحنه ها می گیرند اینگونه وانمود می کنند که گرگ مزبور قصد گرفتن میگ میگ را دارد که طبق یافته های ما اصلا اینگونه نیست!

-البته افرادی همچون «نل»، «واتو واتو»، «کارآگاه گجت» و ... نیز در این لیست حضور داشتند که به دلیل کمبود جا صرفا به بیان مهمترین هایشان پرداختیم!




...

طبقه بندی: سرگرمی
درباره وبلاگ

ااز مولا علی (ع) سوال شد که میان حق و باطل چه اندازه است ؟ امام (ع) فرمودند : چهار انگشت. امام (ع) دست خود را میان گوش و چشمانش گذاشت و فرمود : هرچه را با چشم دیدی درست است و هرچه را به گوش شنیدی بیشترش نادرست است و دروغ است. خصال الصدوق جلد 1 صفحه 220
آخرین مطالب
آرشیو
موضوعات
پیوند ها
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
کل بازدید : 206000
بازدید امروز :22
بازدید دیروز : 67
تعداد کل پست ها : 90
لوگو دوستان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جاده های مه آلود
● بندیر ●
نهان خانه ی دل
وبلاگ شخصی مهندس محی الدین اله دادی
««««« آخرالزمان »»»»»
هه هه هه.....
جبهه وبلاگی غدیر
مهر بر لب زده
رقصی میان میدان مین
کانون فرهنگی شهدا
****شهرستان  بجنورد****
آقاشیر
دانلود بازی موبایل بازی موبایل بازی موبایل بازی موبایل
بوی سیب
جاده مه گرفته
شبستان
ختم قرآن ، ختم صلوات --- توشه آخرت
نه/ دی/ هشتاد و هشت
هر چی تو فکرته
کلبه حقیرانه من
پاتوق دخترها وپسرها
« عــــــفـــــــاف و حـــــجــــــاب »
سوادکوهی ریکا
نوستالوژی دل ....
راه و راهنما
پر شکسته
انتظار نور
برو بچه های ارزشی
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
داود ملکزاده خاصلویی
عکس
امیدزهرا   omidezahra
صبح دیگری در راه است ....
PATRIS
حرف های قشنگ
همه رقم  مفت!!!!!
شمیم انتظار
من گذشته من
هر روز به روزیم
صرفا جهت اطلاع
عشق طلاست
هر چی بخوای هست فقط اگر مشکلی داره به خودم بگ&
کلبه تنهایی
دکتر علی حاجی ستوده
تکنیک های تست زنی ، جزوات کنکور ، سوالات دبیرستان و پیش دانشگاهی
خـــوش آمدیــــد....
یا زهرا (س) مدد
باران
اردبیل شهری برای همه
همه چی پیدا میشه ( جک شعر ظنز عکس )
فیلم، کارتون، سریال، موسیقی، پاپ، ایرانی
دانشـــــــــمندی برای تمــــــــام فصــــــــــول
سیمرغ
ترنج
موج آزاد اندیشی اسلامی
زندگی باید کرد...
فاااااصله...
*** تا همیشه با تو ***
سوز و گداز
رایحه ظهور به مشام می رسد! از کجاست؟
امکانات جانبی