دنبال عدالت |
|
نوشته شده در تاریخ شنبه 88 آبان 23 توسط علی صداقت
| نظر بدهید
2-سردار رشید اسلام شهیدمهدی باکری متولد1333 میاندواب شهادت 1363 عملیات بدر ((شادی روحش صلوات)) یک خاطره درباره شهید مهدی باکری از موتور افتاده بودم. پایم شکسته بود. حاجی که دید گفت: «می ری خونه استراحت می کنی، هفته ای یه بار بیش تر نمی تونی بیایی اردوگاه.» خانه مان اهواز بود نزدیک اردوگاه. می ترسیدم اگر توی جلسه با پای گچ گرفته ببیندم، نگذارد بروم عملیات. خودم گچ پایم را باز کردم. هنوز درد می کرد. یکی از بچه ها کمکم کرد تا بروم جلسه. همه تعجب کرده بودند. می گفتند: «پات زود خوب شده،»
حاجی آخر جلسه گفت: «چرا گچ پات رو باز کردی؟» گفتم: «خوب شده. می تونم راه برم.» پایم را که زمین گذاشتم از زور درد چشم هام سیاهی رفت. گفت: «مگه این مال خودته که باهاش اینجوری می کنی؟ این امانته دست تو. فردا روز باید باهاش بجنگی.» بعدش گفت: «اصلاً نمی خواد بیای عملیات.» التماسش کردم. گفت: «می ری پات رو دوباره گچ می گیری.» توی اهواز در به در می گشتم پی دکتر تا پایم را دوباره گچ بگیرد.
منبع: کتاب خاطرات شهید باکری ![]() ... نوشته شده در تاریخ شنبه 88 آبان 23 توسط علی صداقت
| نظر
سردار ودلیرمرد کردستان محمود کاوه متولد 1340محل تولد مشهد شهادت 1365 کوههای حاج عمران کردستان ((شادی روحش صلوات)) یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم. اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر کاوه. کم مانده بود سکته کنم؛ سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد. با خودم گفتم: الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند. چون خودم را بی تقصیر می دانستم، آماده شدم که اگر حرفی ،چیزی گفت، جوابش را بدهم. کاملاً خلاف انتظارم عمل کرد؛ یک دستمال از تو جیبش در آورد، گذاشت رو زخم سرشو بعد از سالن رفت بیرون. این برخورد از صد تا توگوشی برایم سخت تر بود. دنبالش دویدم. در حالی که دلم می سوخت، با ناراحتی گفتم: آخه یه حرفی بزن، چیزی بگو، همانطور که می خندید گفت: مگه چی شده؟ گفتم: من زدم سرت رو شکستم، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده همان طور که خون ها را پاک می کرد، گفت: این جا کردستانه، از این خون ها باید ریخته بشه، این که چیزی نیست. چنان مرا شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت: بمیر، می مردم.(راوی ابراهیم پور خسروانی
![]() ... نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 آبان 21 توسط علی صداقت
| نظر
+ یا علی درویش وصوفی نیستم .راست میگویم که کوفی نیستم.لیک میدانم که جز دندان تو.هیچ دندان لب نزدبرنان جو.یا علی لعل عقیقی جز تونیست.هیچ درویشی حکیمی جز تونیست .لنگ لنگان طریقت راببین.مردم دوراز حقیقت راببین.مست مینای ولایت نیستند.سرخوداز شهدولایت نیستندخیل درویشان دکان آراستندکام خودراتحت نامت خواستندخلق رادر اشتباه انداختندیوسف مارابه چاه انداختندیاعلی باردگراعجازکن.مشتهای کوفیان را باز کن
![]() ... نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 آبان 14 توسط علی صداقت
| نظر
رئیس حکومت باید با پایین ترین قشر جامعه هم نشین باشد تا درد آن ها را بچشد. (مولاعلی (ع)) ![]() ... نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88 آبان 14 توسط علی صداقت
| نظر
![]() ... ![]() |