دنبال عدالت |
|
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88 آذر 8 توسط علی صداقت
| نظر بدهید
4- مبارزه با غارتگران بیت المال گفتیم که قبل از خلافت آن حضرت اموال بسیاری از بیت المال مسلمانان به غارت رفت وبدتر این که روحیه غارتگری و چپاول اموال عمومی در میان دست اندرکاران حکومت نفوذ کرده بود که حتی بعد از خلافت آن حضرت در میان کارگزاران خود او هم چنین افرادی یافت شدند و ایشان با هر دو دسته مبارزه بی امانی کرد. در برابر چنین افرادی ایستاده فرمود: «والله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملک به الاماء لرددته...» (13) اگر این اموال را بیابم آن را به بیت المال برخواهم گرداند اگر چه با آن کنیزانی خریده باشید یا آن را مهریه زنانتان کرده باشید... در درجه اول از آنان به سختی و با دقت حساب می کشیدند. در نامه 40 نهج البلاغه خطاب به یکی از عمال خاطی می نویسند: «بلغنی عنک امر ان کنت فعلته فقد اسخطت ربک و عصیت امامک و اخزیت امانتک بلغنی انک جردت الارض فاخذت ما تحت قدمیک و اکلت مابین یدیک فارفع الی حسابک و اعلم ان حساب الله اعظم من حساب الناس ». (14) یعنی به من خبری رسیده که اگر صحت داشته باشد خدایت را به خشم آورده ای و از امامت سرپیچی نموده ای و بار امانتی که بر دوش داشتی ضایع نموده ای و آن خبر این است که از زمینهای منطقه حکومتت مقداری را تصرف کرده ای و از اموالی که در اختیار تو بوده است به نفع شخصی خود برداشت نموده ای پس هرچه سریعتر تمام حساب و کتابت را نزد من بفرست و بدان که حساب خداوند بسیار از حساب مردم مشکل تر است. یا در نامه دیگری مجرم دیگری را که جرمش بیشتر محرز بوده به قتل تهدید می نماید: «فاتق الله و اردد الی هؤلاء القوم اموالهم فانک ان لم تفعل ثم امکننی الله منک لاعذرن الی الله فیک و لاضربنک بسیفی الذی ما ضربت به احدا الادخل النار.» (15) از خدا بترس و اموالی را که از مسلمانان غارت کرده ای به آنان باز گردان و الا دیگر پیش خدا عذری نخواهم داشت و تو را با همان شمشیری خواهم زد که هرکه را با آن زده ام وارد دوزخ شده است. ادامه دارد.....................
... نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 88 آذر 4 توسط علی صداقت
| نظر بدهید
3- عدالت در تقسیم بیت المال قبل از خلافت آن حضرت، تقسیم بیت المال با تبعیضهای فراوان و به صورتی غیر عادلانه انجام می گرفت تفاوت دریافتی افراد بسیار فاحش بود. و هر کس بواسطه امتیازاتی هرچند بی اساس وقتی در نزد حکومت جلوه می کرد از حقوق بیشتری برخوردار می گردید اما پس از روی کار آمدن امیر المؤمنین(ع) و از همان ابتدای خلافت، «مساوات در عطا» آغاز گردید و آن حضرت با صدای رسا و قاطعیت تمام اعلام کرد که: «لوکان المال لی لسویت بینهم فکیف و انما المال مال الله الا و ان اعطاء المال فی غیر حقه اسراف و تبذیر» (11) اگر این اموال ملک شخصی خودم بود آن را به مساوات میان آنان تقسیم می کردم حال چگونه غیر از این عمل نمایم در حالی که این اموال متعلق به خداوند جهان است. بدانید که اگر مال در غیر محل حقه خود به مصرف برسد از مصادیق بارز اسراف و تبذیر خواهد بود. البته بودند کسانی که هنوز مزه اموال به نا حق گرفته در دهانشان باقی بود و طبیعتا معترض که چرا علی(ع) امتیازات ما را در میزان دریافتی از بیت المال منظور نمی دارد؟ و بودند افرادی که از سرناداری خویشاوندی خود با وی را مستمسک قرار داده و به وی فشار می آوردند تا مثلا اندکی از سهم خود بیشتر دریافت کنند اما با جواب قاطع و سخت حضرت مواجه می شدند از جمله این افراد برادرش عقیل بن ابی طالب است. خود حضرت در خطبه 224 نهج البلاغه شرح ماجرا را بیان داشته است: به خدا سوگند عقیل را دیدم آن چنان تنگدستی به او فشار آورده تا این که مجبور شد تقاضا کند تا اندکی از گندمهای شما را (بیت المال) به وی دهم و من کودکانش را دیدم که چگونه از شدت فقر رنگ پریده و مو پریشان گشته اند. اما من حاضر نشدم به وی بیش از سهمش چیزی بدهم و وقتی که او تقاضایش را مکرر نمود و اصرار کرد و گمان کرد که من دین خود را به وی خواهم فروخت آهنی را در آتش گداختم و آن را به جسم وی نزدیک نمودم ناگهان دیدم که ضجه ای بیمارگونه سرداد و نزدیک بود توسط آن آهن تفته بسوزد پس به او گفتم: ای عقیل! آیا تو از تکه آهنی که انسانی آن را به هزل گداخته است این چنین ناله سر می دهی ولی می خواهی تا مرا به آتشی بیافکنی که خداوند جبار از روی خشم افروخته است؟ (12) ادامه دارد................................ ... |