دنبال عدالت |
|
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 دی 15 توسط علی صداقت
| نظر
رابطهی حجاب و پوشش و مسئله آزادی شبهه: بعضی با این عبارت که «چرا نمیگذارند آن طور که دوست داریم لباس بپوشیم» خواستهاند این گونه ادعا نمایند که در لباس پوشیدن آزاد نیستند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: اولاً، برخی عبارتهای گویندهی محترم، مثل این عبارت که «مونا شاهرخی و بهزاد خلیفه، همین لباسی را که پوشیدهاند دوست دارند» حاکی از عدم صحت ادعای فوق است؛ زیرا عبارت ذکر شده گویای این است که افراد یاد شده همان لباسی را که دوست دارند پوشیدهاند و در پوشیدن لباس آزاد بودهاند. ثانیاً، واقعیت خارجی، حاکی از لباس پوشیدن افراد براساس ملاکهای مورد علاقهی خود و با تفاوت بسیار از نظر جنس، مدل و رنگ است که روزانه در کوچه و خیابان نیز با آن مواجهیم، و برخی عبارتهای روزنامهی نوروز نیز تکذیب کنندهی ادعای یاد شده است؛ زیرا گزارش دهندهی محترم نیز به یک دنیا تفاوت در لباسهای افراد شرکت کننده در هماندیشی که نمونهی کوچکی از یک دنیا تفاوت در لباس پوشی افراد جامعه است تصریح کرده است «به نحوهی لباس پوشیدنها که نگاه میکنی متوجه کلی تفاوت میشوی. مهدی جبرکش را با تیشرت مشکی و شلوار جین میبینی که کنار امیر رسولی با پیراهن چهار خانهای که یقهاش را کیب بسته نشسته است. بین لباسهای ملیحه و کتایون یک دنیا تفاوت دیده میشود.» ثالثاً، اگر مراد گوینده این است که افراد به طور مطلق و بدون پذیرش هیچ حد و مرزی، هر لباسی را که دوست دارند بتوانند بپوشند ولو مطابق هنجارها و ارزشهای معقول و مقبول جامعه نباشد، پاسخ این است که چنین آزادی مطلقی وجود ندارد و به فرض وجود، معقول نیست. موجود نیست، چون ما عملاً مشاهده میکنیم حتی در کشورهایی، مثل فرانسه که میگویند مهد آزادی است چگونه از پوشش دلخواه دختران محجبه جلوگیری میکنند، اما معقول نیست؛ زیرا عقل نیز حکم میکند که تمام اعمال و رفتار اعضای جامعه، از جمله لباس پوشیدن، باید تحت ضابطه و قانون مشخص و معقولی انجام گیرد تا آن جامعه در فرهنگ پوشش دچار هرج و مرج نگردد. رابعاً، اگر در موردی فردی دوست داشته باشد لباس خاصی را بپوشد، لکن خودش با تأمل و دلیل منطقی، یا با تذکر و راهنمایی دیگران، یا حتی تحت تأثیر فشار اجتماعیِ برآمده از فرهنگ صحیح جامعه و آداب و رسوم مردم، پوشش و حجاب منطقی دیگری را ترجیح داد، شبیه آنچه که در گزارش هماندیشی نیز آمده است «ملیحه رضاخان با اشاره به مقنعهاش میگوید حقیقت این است که میخواستم روسری سر کنم، اما فکر کردم شاید این جا (نشست هماندیشی) زیاد خوب نباشد» تردیدی نیست که در این گونه موارد، آزادی فرد سلب نشده است، بلکه فرد بر اساس پذیرش این اندیشه منطقی طرح شده در ضمن هماندیشی «لباس خوب، لباسی است که در عین سادگی، مناسب هم باشد. هر لباسی برای جایی خوب است و باید عرف و فرهنگ را در انتخاب لباس رعایت کرد» بلوغ فکری خویش را به نمایش گذارده و به طور منطقی پذیرفته است که نباید تابع احساسات و علایق زودگذر بود، بلکه باید بر اساس ملاک و معیارهای معقول و مشروع، به تناسب هر جایی لباسی متناسب با آن را انتخاب کرد؛ و ممنوعیت استفاده از لباس شهرت در احکام نورانی اسلام نیز بر اساس همین نکته است. این عین حریت و آزادی مطلوب است که انسان خودش را از قید و بند شهوت و از جمله شهوت مدپرستی رایج در جامعه آزاد نماید و چه نیکو فرموده است امیر مؤمنان امام علی(ع): من ترک الشهوات کان حراً؛ هر کسی که شهوتها و خواهشهای نفسانی را ترک نماید، آزاد است.
رابطهی حجاب و فشارهای اجتماعی شبهه: بعضی با این عبارت که «نگاه ارزشی به رنگ، موجب شده تا افراد کنترلهای محسوس و غیر محسوسی را بر نوع پوشش خود از سوی اطرافیان و محیطهای مختلف احساس کنند» خواستهاند این گونه القای شبهه نمایند که نگاه ارزشی از سوی افراد و محافل دینی به حجاب دارای رنگ تیره، مثل چادر مشکی باعث میشود افراد دیگری که از حجابهای غیر مشکی استفاده مینمایند تحت فشار اجتماعی، روحی و روانی قرار گیرند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: این که هنجارها، ارزشها، آداب و رسوم هر جامعهای یک نوع فشار روحی و روانی بر افراد مخالف با آن هنجارها وارد مینماید، اجمالاً مورد قبول است؛ ولی این مطلب اختصاص به عدم استفاده از چادر مشکی ندارد؛ زیرا اگر یک زن محجبه نیز بخواهد با چادر مشکی وارد یکی از شهرهای کشورهای اروپایی ـ که زنان آن جا معمولاً بیحجاب یا بدحجاب هستند و اساساً از چادر مشکی استفاده نمیکنند ـ وارد شود، یا مثلاً در داخل ایران، زن محجبهای از یک شهر مذهبی با چادر مشکی وارد منطقهای گردد که غالباً بدحجاب هستند و یا از چادر کمتر استفاده میکنند، با فشارهای اجتماعی که از ناحیهی محیط بدحجاب بر او وارد میشود مواجهه است؛ بنابراین، وجود اینگونه فشارهای اجتماعیِ نشأت گرفته از فرهنگ و آداب و رسوم جوامع، مختص زنان غیر محجبه نیست، بلکه امری عمومی است. نکته مهم این است که نوع پوشش در جامعهی اسلامی باید معقول و مشروع و قابل دفاع عقلانی و شرعی باشد. هر فردی باید با توجه به ملاک یاد شده عمل نماید و نیز تسلیم فشارهای اجتماعی نامشروع نگردد و به تعبیر قرآن، در راه خدا و احکام الهی تلاش کند و از سرزنش دیگران نهراسد: یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم. در روایتی از امام کاظم (ع) در دربارهی چشم و همچشمی نکردن و دهنبین نبودن و تسلیم فشارهای اجتماعی نامشروع نشدن، چنین آمده است: یا هشام: لو کان فی یدک جوزة و قال الناس فی یدک لؤلؤة ما کان ینفعک و انت تعلم انها جوزة و لو کان فی یدک لؤلؤة و قال الناس انها جوزة ما ضرّک و انت تعلم انها لؤلؤة؛ ای هشام اگر گردویی داشته باشی و همه بگویند لؤلؤ است سودت ندهد و تو خود میدانی که گردوست و اگر لؤلؤی در دستت باشد و مردم بگویند گردوست، زیانت نرساند و تو خود میدانی که لؤلؤ است.
منبع: http://vahidbolandiroshan.blogfa.com/cat-11.aspx ... |