دنبال عدالت |
|
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88 آذر 10 توسط علی صداقت
| نظر
درباره امام خمینی (ره)
امام کیست؟ دوباره کلاس انشا شد دوباره نوبت حرف اجازه آقا شد یکی نوشت امام آنقدرمسلمان بود همیشه روی لبش ورد و ذکر قرآن بود یکی نوشت که ایشان نماز شب می خواند دعای نیم شب و ذکر مستحب می خواند یکی نوشت که او مرد نازنینی بود یکی نوشت که او آدم متینی بود یکی زجاری اشک نمازو راز نوشت یکی زراز نهفته در آن نماز نوشت ....خلاصه حرف همه حرف های تکراری نگاهها همه رسمی .اداری اجباری شبیه حرف مدیران شیشه ای شده بود امام باز دوباره کلیشه ای شده بود آقا معلم مایک میانه سال بزرگ شکسته پنجه و دندان صد هزاران گرگ به جای مو و ژل و رنگ سال وماه عسل جوانی اش سپری با گلوله و تاول آقا معلم ما سرفه سرفه آزادی آقا معلم ما جرعه جرعه آزادی زنسل ژ3 و نارنجک وکلاش و بلم گرفته بودبه کف کاغذ و کتاب و قلم ...آقا معلم ما گفت : بچه ها کافی است امام هیچ یک از این امامهاتان نیست امام جلوه ی بالاتری از این معناست امام یک کلمه از خداست روح خداست امام جلوه ی نوح و خلیل و موسی بود برای نعش زمین صد نفس مسیحا بود
ا مام بت شکن کاخ های طاغوتی امام صف شکن جاه های جالوتی امام کوخ نشینان که کاخ می لرزاند دوباره کاخ نمی ساخت اگر می ماند امام ما اگر از خاک رخ نمی تابید دوباره سر به فلک کاخشان نمی سائید نه بنز ضد گلوله نه کاخ سعدآباد امام بود و جمارانی از خدا آباد نبسته مهر ریا برجبین خود پینه که بسته صد گره از مهریار در سینه ...آقا معلم ما گفت گفت و آتش ریخت دوباره بغض گلویش به سرفه اش آمیخت آقا معلم ما سرفه سرفه آزادی آقا معلم ما دست وپا و خون دادی که پا نداشت ماند از قطار توسعه ها نشست بر ریه هایش غبار توسعه ها نه!اشتباه نکن!...توسعه؟!...عدالت؟!..هیچ! در این زمانه ی آزادی و چماق و هویج شعراز :رضا شیبانی اصل نوشته در تاریخ :10/9/88 ... |