شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ داستان کوتاه : پيرمرد عاشق - هرگز زود قضاوت نکن..........يرمردي صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با يک ماشين تصادف کرد و آسيب ديد.عابراني که رد مي شدند به سرعت او را به اولين درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهاي پيرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: «بايد ازت عکسبرداري بشه تا جائي از بدنت آسيب و شکستگي نديده باشه.»
پيرمرد غمگين شد، گفت عجله دارد و نيازي به عکسبرداري نيست. پرستاران از او دليل عجله اش را پرسيدند. همسرم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا مي روم و صبحانه را با او مي خورم. نمي خواهم دير شود! پرستاري به او گفت: خودمان به او خبر مي دهيم. پيرمرد با اندوه گفت: خيلي متأسفم. او آلزايمر دارد. چيزي را متوجه نخواهد شد!
حتي مرا هم نمي شناسد! پرستار با حيرت گفت: وقتي که نمي داند شما چه کسي هستيد، چرا هر روز صبح براي صرف صبحانه پيش او مي رويد؟ پيرمرد با صدايي گرفته ، به آرامي گفت: اما من که مي دانم او چه کسي است...! ...............
علي صداقت-3
رتبه 0
0 برگزیده
323 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
علي صداقت-3 عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top